۱۳۹۴ مهر ۳, جمعه

پشت خنده های «خندوانه»


در دو سالي که از شکلگيري کابينة روحاني ميگذرد، شاهد انواع حرکتهايي هستيم که در ميان مردم شادي کاذب ايجاد ميکند. البته اين طبقه متوسط شهري است که بيشتر از اين حرکتها استقبال ميکند. رقص و پايکوبي بعد از اعلام نتيجة آخرين انتخابات رياست جمهوري، بعد از پيروزيهاي ورزشي تيمهاي ملي، بعد از «توافق هسته اي»، نمونه هايي از ايجاد فضاي شادي کاذب است که البته رسانههاي گروهي داخلي و خارجي در آن نقش مهمي دارند. مهم نيست که هر مورد از اين وقايع فقط چند ساعت يا چند روز طول ميکشد و بعد از اينکه نشئگي از سر پريد، دوباره نوبت خماري و گيجي از ادامة فلاکت و بدبختيها ميرسد. مسئله اين است که باز هم مورد جديدي رو ميشود براي سر کار گذاشتن بخشي از جامعه. اما القاء شادي کاذب به مردم به شکل روتين هم انجام ميشود. ابزار اين کار رسانة ملي است: صدا و سيماي جمهوري اسلامي. حکومت ساختن برنامههاي تلويزيوني در ماية طنز را مفيد و لازم تشخيص داده است. يک نمونه اش برنامة «خندوانه» است که توليد و پخش آن از سال 93 در شبکه تازه تأسيس «نسيم» شروع شد. اين برنامه که مورد استقبال عمومي واقع شده، تنها هنرش تبليغ شادي در يک جامعة بحراني و آکنده از استرس و افسردگي است.
اين برنامه در آغاز يک کار طنز و کمدي بود و نکتة مهمش اين بود که جنبه سياسي نداشت. معمولا مواردي خنثي را مطرح ميکرد مثل خاطرات کودکي کمدينهاي دو دهة گذشته: رضا شفيعي جم، بيژن بنفشه خواه و .... اما در فصل دوم توليد برنامه، نه تنها دکور عوض شد بلکه نگاه سياسي و اجتماعي آن هم قوت گرفت؛ نگاهي از روي سازش و تأييد وضع موجود. رامبد جوان به عنوان کارگردان «خندوانه» در مصاحبهاي با روزنامه شرق به حرف کساني که منتقد وجه سياسي برنامه هستند ميپردازد و ميگويد: «مهم اين است که با وجود همه مشکلات، مردم به خودشان يادآوري کنند که ميتوانند حالشان را خوب کنند و هيچکس در اين امر به اندازه خودشان موفق نخواهد بود.» اين حرف، من را به ياد کارکرد ترانة «همه چي آرومه/ من چقد خوشبختم» در اوج تلاطم و سرکوب خيزش سال 88 مياندازد که بيان خودفريبي و خوشخيالي بخشي از قشر مياني متوهم بود که تلاش ميکرد چشمش را بر واقعيت ببندد و روي آتش سوزان خاکستر بريزد.
در حال حاضر برنامة «خندوانه» از چند بخش تشکيل ميشود. در ابتدا مجري برنامه، نفرات حاضر در برنامه را که پس از گذراندن دورة آموزشي به برنامه ميآيند به خندة مصنوعي به روشهاي خود دعوت ميکند. بعد از آن، شعرهايي را همراه با دست زدن و همنوايي حضار ميخوانند: «هر چي بخندي ميگم کم بود / هر روز خنده ميخواد اين کالبد / با انرژي مثبت رامبد / ديگه نداريم ما کمبود». خوب است بدانيد که اين شعرها از «گامنو» است يعني همان کسي که ترانة مردسالارانه و مبتذل «سوسن خانم» را ساخته بود. سپس نوبت مهمان مشهوري که به برنامه دعوت شده ميرسد که معمولا از ميان بازيگران، ورزشکاران، اصحاب رسانه، اساتيد و پزشکان انتخاب شده است. البته در چند مورد، افراد و مقامات سياسي و با نفوذ هم مهمان «خندوانه» بودهاند. رامبد جوان اينها را سين جيم ميکند و سر به سرشان ميگذارد. بعد هم نوبت کمدين هايي مثل عليرضا خمسه ميرسد که براي خندان مردم به صحنه ميآيند. در کنار اين افراد يک شخصيت عروسکي به نام «جناب خان» هم هست که لهجة آباداني دارد و کارش خنده دارتر کردن برنامه است. در اين ميان، کمدينها مزه پرانيهاي مردسالارانه و ضد زن هم ميکنند. در کنار همة اين ها، تبليغات ناسيوناليستي هم ميشود. سرود خليج فارس پخش ميکنند، حضار با آن هم نوا ميشوند تا در بين مخاطبان برنامه «حس مشترک» قلابي ايجاد شود؛ يک ايدئولوژي بيخطر به نفع حکومت.
رامبد جوان مدعي است که برنامهاش جنبه سياسي ندارد و فرمايشي نيست. ميگويد قصدش اين است که نشان دهد دولتمردان هم از افراد جامعهاند. او به مدت پنج ثانيه خندة ميهمان برنامه را پخش ميکند و از تماشاگران آمار ميگيرد که بهترين خنده را متعلق به کدام مهمان ميدانند. به گفتة رامبد جوان: «دو نکته در برنامه ما حائز اهميت است؛ اول اينکه نشان دهيم همه آدمهاي موفق شوخ طبع هستند.... چون تو بايد بلد باشي با دنيا شوخي کني يا بلد باشي با فاجعه شوخي کني. ... نکته بعد اين که متأسفانه ما عادت کردهايم از کسي متوقع باشيم... انگار هميشه چيز ديگري بايد وجود داشته باشد تا حال ما بهتر شود.»
از همين دو جمله ميتوان انديشه حاکم بر برنامه و هدف از توليد آن را فهميد. ميخواهند مخاطب را اسير تخيل شادي کنند تا شرايط موجود را به همين شکلي که هست بپذيرد و براي تغييرش تلاش نکند. رامبد جوان تلاش براي به دست آوردن چيزي ديگر را اشتباه ميداند و معتقد است که بايد به آنچه هست قناعت کرد.
آيا انتظار دارند باور کنيم که «خندوانه» جنبه فرمايشي و سياسي ندارد؟ مخاطبان اصلي اين برنامه بي ترديد طبقة متوسط شهري به بالا هستند که «خندوانه» را توسط مبدلهاي ديجيتال، گوشيهاي هوشمند و يا دانلود از شبکه اينترنت پرسرعت دنبال ميکنند. اينها با منافع واقعي يا توهم آلودشان، با ذهنيت رفرميستي شان، به تبليغ «خندوانه» در محيط کار و خيابان و خانه ميپردازند. کم نيستند کارمندان، متخصصان، استادان و دبيراني که به مبلغ بيجيره و مواجب «رسانة ملي» تبديل شدهاند و همکاران يا دانشجويان و دانش آموزان خود را به تماشاي «خندوانه» ترغيب ميکنند. سازمان قطار شهري تهران (مترو) هم با بيلبوردها و در مواردي با حضور برنامه سازان «خندوانه» در اين تبليغات شرکت دارد. باز هم کسي هست که مدعي شود پشت توليد «خندوانه»، سياستي نخوابيده است؟
در نظام طبقاتي با تقسيم کار ناعادلانه و ستمگرانهاش، طبقات فرودست از امتيازات سياسي، اقتصادي و اجتماعي محروم اند. موفق بودن در اين نظام معني معيني دارد: صاحب امتياز شدن و برتري کسب کردن در اين يا آن عرصه. اين موقعيت نتيجة جايگاه طبقاتي و رابطة اقتصادي و اجتماعي است که افراد با نظام موجود و دستگاه قدرت حاکم برقرار ميکنند. اين ربطي به شوخ طبعي ندارد. اين در واقع رضايت از وضع موجود است؛ از شرايطي که ميليونها انسان را به زير خط فقر ميراند. اين رضايت از حاکميت مردسالار و ستم بر زنان است؛ رضايت از حاکميت جهل و خرافة مذهبي و ارزشها و باورهاي قرون وسطايي؛ رضايت از برتري يک طبقة اقليت بر اکثريت جامعه. شوخ طبعي مورد نظر «خندوانه» هر قدر هم که با ادعاي انسان دوستي و کمک به همنوع همراه باشد، تبليغ پذيرش شرايط حاکم است و نافرجام بودن تغيير آن. ممکن است برخي افراد با خاستگاه طبقات محروم مهمان «خندوانه» شوند اما آنها نيز صرفا عناصري هستند که به جمع قشرهاي ممتاز بالايي اعم از هنرمندان يا ورزشکاران اضافه ميشوند. رفاه و امتياز اينها نتيجة شاد بودنشان نيست که بيشتر نشانة بيخيال بودنشان در برابر واقعيات زشت مسلط بر جامعه است. توصيههاي «خندوانه» من را به ياد توصيههاي موجود در کتاب «راز» مياندازد که نگرشي غيرماترياليستي از جهان مادي را ترويج ميکند و مدعي ميشود که افراد با خلق ذهنيات شخصي ميتوانند شرايط جامعه را کنترل کنند. آيا در دنياي واقعي يک کودک فقير ميتواند با خواب و خيالهايش سير شود؟ تاثير ذهني برنامههايي از اين دست بر جامعه، دور کردن افق تغيير انديشيدن به ضرورت و امکان تحول جمعي است. در شرايطي که نارضايتي گسترش مييابد و حتي بخشهايي از طبقة متوسط نيز تحت تاثير بي ثباتي و عدم امنيت اقتصادي و فشارهاي سياسي و اجتماعي به مخالفت و اعتراض کشيده ميشوند، نقش رسانههاي رسمي با تبليغات ايدئولوژيکشان براي کنترل جامعه بيش از پيش برجستهتر شده است. «خندوانه» هم در اين چارچوب جاي دارد.
نامة ارسالي يکي از خوانندگان

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر